عین..شین..قاف..من ...چی شدی..؟؟؟!! خدا..!!!؟؟؟خیلی باهات حرف دارم...خدا من..!!عاشق شدم..!!؟
| ||
سلام... امشب دلم خیلی گرفته.. یعنی از دیشبه که گرفته و هی دارم گریه میکنم..نپرسین سر چی چون نمیتونم بگم..شاید بعدها گفتم.... امشب به اندازه تموم عمرم کفر گفتم..خدایا معذرت ببخش منو..ولی یه چندتا نرمالشو میگم....
گفتم من هرچی بخدا نزدیک میشم خدا از من فاصله میگیره..انگار باز منو نمیبینه...خیلی تنهام..تنها تر از اون چیزی که فکر کنید..هییییییییییییییییییییییییییییی فردام امتحان محاسبات دارم اما اونطور که بایدو شاید که میخوندم نخونم... حالا یه چیزی بگم بهتون..داشتم اس مسدادم به نازی اشتباهی واسه مسعود رفت..بهم گفت چرا همه جیز بین منو تورو همه میدونند..؟؟؟چرا تو وبت مینوسی...؟؟؟ گفتم چیه اجازه نوشتن ندارم..؟گفت هرکار دوست داری بکن..منم گفتم مطمئن باش که همین کارو میکنم. و سریع پریدم تو نت که بیام بنویسم :دی:دی.. الان تو فیسک بووک دارم عکساشو میبینم...چقدر گریه کرده باشم خوبه..؟چرا اینقدر دوستش دارم..؟؟؟؟؟؟امشب بهم گفت خودمو با خونواده اش مقایسه نکنم چون .....بیخیال... حالم بده یاید برم..فردا امتحان محاسباتم دارم ولی..؟؟؟؟؟؟؟؟بای نظرات شما عزیزان:
الهی عزیزم... دل مهربون و قشنگت رو زیاد آزار نده من که گفتم این روزا می گذره و بعدها مشکلات زرگتر و بعد حسرت این روزا رو می خوری و آرزو می کنی دوباره به این روزا برگردی اینو باور کن خوشگلم
[ یک شنبه 5 تير 1390برچسب:, ] [ 2:26 ] [ مریمی ]
[
|
|
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |
جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ